الناالنا، تا این لحظه: 13 سال و 11 ماه و 21 روز سن داره

ستاره زندگي

مادر جون

بالاخره سرما خوردگيت داره خوب ميشه. يه هفته‌اي ميشه كه خونه مادر جون هستيم. واسه همينم كلي بهشون عادت كردي، اونا هم همينطور. از دندونات هم خبري نشد، آخه همش پستونكتو پرتاب ميكني زمين، گفتم شايد بخاطر دندونات باشه. شايدم ديگه دوسش نداري !!!! شيطونياتم روز به روز بيشتر ميشه، ميري روي صندلي پا مي‌شي دس‌دسي ميكني اصلاً هم نمي‌ترسي. شعراي خاله نسرين رو هم باهاشون ميخوني و حركاتشون رو انجام ميدي. ايشااله هميشه سالم و شاد باشي. بوس بوس بوس ...
21 شهريور 1390

مسافرت

بالاخره اولين مسافرتت رو هم تجربه كردي. خيلي دختر خوبي بودي، اصلاً ما رو اذيت نكردي. كاراي جديدي هم ياد گرفتي مثه چشمك زدن، اداي خنديدن بابايي رو درآوردن، تكرار حرفامون، به مي‌مي ميگي مي‌مه، عاشق آهنگ جديد كامران هومني و باهاشون دست ميزني. ديشب با اينكه تصميم نداشتيم بريم بيرون از بس خودتو شيرين كردي برديمت پارك، كلي بازي كردي. دختر گلم ايشااله هميشه شاد شاد شاد باشــــــي.
5 شهريور 1390
1